به گزارش خبرگزاری حوزه، ماه مبارک رمضان، بهار قرآن است و در این ماه برای انس و الفت قلب ها با این هدیه الهی، به بررسی شبهات قرآنی در شماره های گوناگون خواهیم پرداخت.
پرسش:
«فقر» از نگاه اسلام مطلوب است یا مذموم؟
پاسخ اجمالی:
انواعی از فقر مایه افتخار است، مانند: فقر الی الله، یا فقری که به معنای زندگی ساده و خالی از تشریفات باشد یا فقری که بر اثر انجام وظیفه دامنگیر انسان می شود، مثل وضعیت مسلمانان در شعب ابی طالب. اما آنجا که به معنای تهیدستی باشد مخصوصاً که بر اثر تنبلی و کوتاهی حاصل شود سبب ذلّت و خواری و آلودگی به انواع گناهان است و در متون اسلامی از آن نکوهش شده است، مانند سخن امام علی(ع): «کسی که فقیر می شود به چهار عیب بزرگ مبتلا می گردد: ضعف در یقین، نقصان در عقل، کمبود در دین و کمی حیا».
پاسخ تفصیلی:
گرچه در روایات متعددی از فقر ستایش شده، مانند حدیث معروف پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله): «اَلْفَقْرُ فَخْری وَ بِهِ أفْتَخِرُ» و روایت امام صادق(علیه السلام): خداوند به حضرت موسی(علیه السلام) فرمود: «إذا رَأَیْتَ الفَقْرَ مُقبِلا فَقُلْ مَرْحباً بِشِعارِ الصّالِحینَ وَ اِذا رَأَیْتَ الْغِنی مُقْبِلا فَقُلْ: ذَنْبٌ عُجِّلَتْ عُقُوبَتُهُ»(۱)؛ (هنگامی که دیدید فقر روی آورده بگو ای علامت صالحین خوش آمدی و هنگامی که ببینی غنا روی آورده بگو لابد گناهی از من سر زده که مجازاتش به سرعت فرا رسیده) و روایات دیگری مانند آن.
ولی روشن است که فقر به معنای تهیدستی مخصوصاً در آنجا که بر اثر تنبلی و کوتاهی و ضعف مدیریت حاصل شود نه مایه افتخار است و نه شعار صالحان، بلکه سبب ذلّت و خواری و آلودگی به انواع گناهان است. مایه افتخار، فقر الی الله است، چرا که عالم همه نیازمندند و خداوند بی نیاز: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَآءُ إِلَی اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»(۲) و این شبیه همان چیزی است که در حدیث امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است که عرضه می داشت: «کَفی بی عِزّاً أنْ أکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفی بی فَخْراً أنْ تَکُونَ لی رَبّاً».(۳) یا اینکه منظور از فقر، زندگی ساده و خالی از تشریفات و تکلّفات است در برابر ثروتی که موجب مستی و غرور و تشریفات و تجمّلات می شود.
تعبیر به «شعار صالحین» از فقر و تعبیر به «مجازات زودرس» از غنا، گواه روشنی بر این معناست، زیرا شعار صالحان به یقین چیزی است که موجب صلاح و فلاح باشد، مانند زهد و ساده زیستی و عقوبت گناه، مربوط به چیزی است که گناه آلود باشد. این احتمال نیز وجود دارد که قسمتی از این روایات که در آن مدح فقر آمده، اشاره به فقر تحمیلی باشد که بر اثر انجام وظیفه دامنگیر انسان می شود، مثلا در آغاز اسلام گروه عظیمی از مسلمانان مجبور به مهاجرت از مکّه به مدینه شدند و هرگز نتوانستند امکانات خویش را در مکّه، به مدینه منتقل کنند و طبعاً در آنجا گرفتار فقر شدیدی شدند و یا مسلمانانی که در شعب ابی طالب در محاصره اقتصادی دشمن قرار گرفتند واقعاً فقیر شدند فقری که بر اثر ایمان به خدا و اطاعت فرمان او از سوی دشمن به آنها تحمیل شد و پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به آنها دلداری می داد که این فقر مایه افتخار است و شعار صالحان.
همچنین در دورانهای بعد، جمع زیادی از خاصّان اهل بیت(علیهم السلام) به مضمون مثل معروف «اَلْبَلاءُ لِلْوِلاءِ» گرفتار چنین فقر تحمیلی می شدند و این امر تا عصر و زمان ما ادامه دارد. چنین فقری نه تنها عیب نیست، بلکه افتخار است؛ عیب آن است که انسان برای دنیا دست از انجام وظیفه بردارد و تسلیم دشمن شود. حدیث شریف «مَنْ أَحَبَّنا أهْلَ الْبَیْتِ فَلْیُعدَّ لِلْفَقْرِ جِلْباباً»(۴)؛ (هر کس ما اهل بیت را دوست بدارد باید چادر فقر را آماده کند) نیز اشاره به این مطلب دارد. بنابراین فقر بی دلیل که ناشی از تنبلی و فرار از کار یا سوء مدیریت حاصل شود هرگز مطلوب انسان نیست.
کلام امام(علیه السلام) در خطبه ۲۲۵ نهج البلاغه، به خوبی نشان می دهد که یک سلسله رذائل اخلاقی از فقر به معنای تهیدستی نشأت می گیرد، تواضع در برابر اشرار و ستایش کسانی که شایسته ستایش نیستند و نکوهش کسانی که در خور نکوهش نیستند از جمله رذائل اخلاقی است که از فقر به معنای تهیدستی نشأت می گیرد. جمله «لا تَبْذُلْ جاهی بِالاقْتارِ» دلیل بر این است که فقر فردی، آبروی انسان و فقر اجتماعی آبروی جامعه را می برد و این هرگز با عزّت ناشی از ایمان سازگار نیست: «وَ للهِِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لایَعْلَمُونَ».(۵)
در حدیثی از امیرمؤمنان می خوانیم که فقر سرچشمه عیوب بزرگی است، فرمود: «یا بُنَیَّ الْفَقیرُ حَقیرُ لایُسْمَعُ کَلامُهُ وَ لایُعْرَفُ مَقامُهُ لَوْ کانَ الْفَقیرُ صادِقاً یُسَمُّونَهُ کاذِباً وَلَوْ کانَ زاهِداً یُسَمُّونَهُ جاهِلا»؛ (فرزندم فقیر حقیر است کسی گوش به سخنش فرا نمی دهد و برای مقامش ارزشی قائل نیستند؛ اگر فقیر صادق باشد او را دروغگو می نامند و اگر زهد پیشه کند جاهلش می نامند). سپس افزود: «یا بُنَیَّ مَنِ ابْتَلی بِالْفَقرِ ابْتَلی بِأَرْبَعِ خِصال بِالضَّعْفِ فی یَقینِهِ وَ النُّقْصانِ فی عَقلِهِ وَ الرِّقَّةِ فی دینِهِ وَ قِلَّةِ الْحَیاءِ فی وَجْهِهِ فَنَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الْفَقْرِ»(۶)؛ (فرزندم کسی که به فقر مبتلا شود به چهار خصلت و عیب بزرگ مبتلا می گردد ضعف در یقین، نقصان در عقل، کمبود در دین و کمی حیا، بنابراین به خدا پناه می بریم از فقر).
امروز با چشم خود می بینیم که فقر سرچشمه مفاسد بی شماری؛ مانند ابتلا به مواد مخدّر، فحشا، خیانت، سرقت، خدمت به اجانب و مانند آن می شود به همین دلیل در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «غِنًی یَحْجُزُکَ عَنِ الظُّلمِ خَیرٌ مِنْ فَقْر یَحْمِلُکَ عَلَی الاْثمِ»(۷)؛ (غنایی که تو را از ظلم باز دارد بهتر از فقری است که تو را به گناه وا دارد).
به همین دلیل در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فقر مایه روسیاهی در دو جهان: «اَلْفَقْرُ سَوادُ الْوَجهِ فِی الدّارَینِ»(۸) و در حدیث دیگری از همان حضرت فقر در سر حدّ کفر: «کادَ الْفَقْرُ أنْ یَکُونَ کُفراً»(۹) شمرده شده است.
بدیهی است اگر فقر جامعه ای را فرا گیرد عیوب و نقایصی که به آن اشاره شده به صورت خطرناک تری آشکار می شود و امروز می بینیم بعضی از جوامع فقیر مسلمانان، چنان در چنگال بیگانگان و دشمنان اسلام گرفتار شده اند که انسان شدیداً بر آنها تأسّف می خورد. این بحث را با سخنی از امام سجاد(علیه السلام) در یکی از دعاهای پرمعنایش پایان می دهیم؛ عرضه می دارد: «أللّهُمَّ إنّی أسئَلُکَ خَیْرَ الْمَعیشَةِ مَعیشَةً أقْوی بِها عَلی طاعَتِکَ وَ أبْلُغُ بِها جَمیعَ حاجاتی وَ أَتَوَسَّلُ بِها إِلَیکَ فی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فی الآخِرَةِ مِنْ غَیْرِ أنْ تَتْرُفَنی فیها فَأطْغی أوْ تَقْتُرَها عَلیّ فَأَشْقی»(۱۰)؛ (خداوندا من از تو معیشت و زندگی خوبی تقاضا می کنم معیشتی که با آن قدرت بر اطاعتت داشته باشم و به تمام نیازهایم برسم، به وسیله آن در دنیا و آخرت به تو نزدیک شوم، بی آنکه ثروت غرورآفرین و مست کننده ای به من دهی که سر به طغیان بردارم یا چنان بر من تنگ گیری که بدبخت شوم).(۱۱)
پی نوشت ها:
منبع: آیین رحمت - دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی